nini30ya30

بدون عنوان

مسئول مهر زدن شناسنامه‌ها گوشه پايين شناسنامه بي بي، جايي براي مهر پيدا مي‌کند. بي‌بي کاغذ راي را مي‌گيرد و سريع مي‌دهد دست من. بغل ديوار، ميز تحريري گذاشته‌اند. کنار آن خم مي‌شوم. خودکاري را که با نخ به پايه ميز وصل شده برمي‌دارم. نگاهي به کاغذ اسامي کانديداها که به ديوار مقابل چسبانده شده، مي‌اندازم. حضور بي‌بي را کنارم حس مي‌کنم. مي‌ايستم. قدش تا شانه‌ام مي رسد. پشتم را کمي تا مي‌کنم و کنار گوشش با صدايي نسبتا بلند مي‌گويم:« بي بي، اسم کي رو بنويسم؟» بي بي با صدايي لرزان جواب مي دهد: «ننه، تو خودت بهتر از من اين‌ها رو مي‌شنا...
6 خرداد 1392

مفهوم رای دادن

کوچک تر که بودم و دقیقاً مفهوم رای دادن را نمی دانستم دوست داشتم بروم و ببینم چطور رای می دهند از طرفی چون تصورم از رای دادن چیزی مثل خون دادن بود می ترسیدم از برادر بزرگترم پرسیدم: چطور رای می دهند؟ او هم خیلی خونسرد گفت: می روند اسم هر کس را که انتخاب کردند می نویسند روی کاغذ و می‌اندازند توی یک صندوق.اما من هنوز نفهمیده بودم فکر می کردم اسم دکتری که از آن ها رای می گیرد( مثل خون گرفتن) را انتخاب می کنند.   باز می پرسیدم: داداش پدر ومادر نمی ترسند می رن رای بدهند؟داداشم گفت: ترس نداره تو هم با مامان برو تا همه چیز رو یاد بگیری!...   کوچک تر که بودم و دقیقاً مفهوم رای دادن را نمی دانستم دوست داشتم ...
6 خرداد 1392

داستانک

گفت : من به فلانی رای می دم گفتم : می تونم بپرسم چرا؟ گفت: آخه رابطه مون با آمریکا درست میشه. وضعمون خوب میشه. وووو.... گفتم : دوره ی اون آقا که دوره ی گفتگوی تمدن ها بود یادته؟ گفت : آره گفتم : پس چرا اون موقع با این که رابطه مون خوب بود. به ما می گفتن محور شرارت؟ گفت : اصلا من نمی دونم. تو بگو به کی رای بدم؟ گفتم : عزت یا ذلت؟ گفت :  یعنی چی؟ گفتم : برای کشورت چی می خوای؟! عزت یا ذلت؟ گفت : خوب معلومه "عزت" گفتم : تموم شد. هر کدوم "عزت" کشورت رو حفظ می کنه انتخاب کن و با افتخار بهش رای بده   ...
6 خرداد 1392

فقط امام!!!

فقط امام!!! شهید علی نقی ابونصری یک روز از او پرسیدم و گفتم: « علی ! بالاخره من نفهمیدم نظر ما با کدام یک از این جناح ها است تا برایم روشن شود کدام یک دارای خط مشی و نظرهای درست و بر حقّی هستند ؟» علی نگاه معنا داری به من  کرد و چند بار این جمله را تکرار کرد : « فقط امام! فقط امام! »  و بعد از کمی مکث در حالی که چهره اش گرفته و محزون به نظر می رسید ، گفت:  « من فقط دعا میکنم که خداوند مرا یک لحظه از خط امام غافل نکند و تا در همین راه و مسیر قرار دارم، هر چه زودتر شهید شوم » ...
6 خرداد 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به nini30ya30 می باشد